اینکه می آید چرا این قدر ابرو در هم است / باد مویش می برد با گیسوانش باد را / آن قدر گیسو و باد وباد وگیسو در هم است / ولادت حضرت عباس علیه‌السلام مبارک باد

زمانی که قافله امام حسین علیه‌السلام قصد ترک مکه و عزیمت به کربلا را داشت، حضرت عباس علیه‌السلام، بر بام کعبه خطبه‌ای طوفانی ایراد کردند که در ادامه بخشی از آن را می‌خوانید.

 

 

وقتی امام حسین علیه‌السلام متولّد شد، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله او را در دامنش نهاد و گریست و فرمود: «پس از من، گروه ستمکار، او را می کُشند. خداوند، شفاعتم را به آنان نرساند!». سپس فرمود: «ای اسماء! این را به فاطمه مگو.»

در جنگ خندق، زمانی که عمرو بن عبدود، پهلوانی نام‌آور از سپاه دشمن، به میدان آمد، هیچ‌کس از لشکر اسلام جرئت نکرد به مقابله با او برخیزد، تا اینکه امیرالمؤمنین علیه‌السلام پا به میدان نهادند.

بازو و سینه، کتف و سرت درد می‌کند/هرجا که بوسه زد پدرت، را شکسته‌اند – شهادت حضرت فاطمه‌الزهرا سلام‌الله‌علیها تسلیت باد

سوریه این روزها و همراه با حمات متعدد گروه‌های تروریستی زیربار آتش است، اما دقیقا در سوریه چه خبر است؟ کدام گروه‌ها و با چه پشتوانه‌ای در این کشور فعال شده‌ و در خاک آن پیشروی می‌کنند؟

برای دلیران پدافند ارتش که مثل رستم، بیدار و استوار در آسمان ایران ایستاده‌اند و نمی‌گذارند هیچ تهدیدی از سپهر این سرزمین عبور کند.

 

به پاس ایستادگی بی‌وقفه مردان ارتشی که زیر آسمان وسیع این مرز و بوم، دلیرانه دیوارهای دفاعی می‌سازند

 

عمو سعید من ورزشکاری قوییه که خیلی دوستش دارم، یه روز بهش گفتم تو بهترین عموی دنیایی! عموم گفت که «نه من بهترین عموی دنیا نیستم ولی بهترین عموی دنیا رو می‌شناسم که حضرت عباس علیه‌السلام‌ هست.»

من نمی‌دونستم چرا اون بهترین عموی دنیاس و برای همین عمو سعید ماجراش رو برام تعریف کرد: «توی کربلا، کاروان امام حسین علیه‌السلام محاصره شده بود و دشمن اجازه نمی‌داد اهل حرم از آب فرات استفاده کنه. همه تشنه بودن، مخصوصا بچه‌ها، اما همه امیدشون به عمو عباس بود که براشون آب بیاره. وقتی تشنگی شدید شد، حضرت عباس علیه‌السلام به دستور امام حسین علیه‌السلام همراه ۲۰ نفر دیگه به سمت فرات رفتن. عموعباس مشغول جنگیدن با سربازهای یزید شد و بقیه تونستن مشک‌هارو پر از آب کنن و برای اهل حرم بیارن.» من از حرف‌های عمو سعید خوشم آمد و ذوق کردم اما عمو سعید با ناراحتی گفت که «روز عاشورا اتفاق دیگه‌ای افتاد… اون روز این عموی مهربان دیگه نتونست بچه‌ها رو خوشحال کنه. با مشک آب سمت رودخونه رفت، اما بعضی از سربازهای دشمن که پشت درخت‌ها مخفی شده بودن، به عمو تیراندازی کردن. عمو عباس با وجود اینکه زخمی شده بود، مشک آب رو با دندونش گرفت و سعی می‌کرد هر طور شده اون رو به خیمه‌ها برسونه. اما دشمن محاصره‌ش کرد، مشکش رو پاره کردن و خودش رو به شهادت رسوندن.» عمو سعید وقتی به آخر قصه رسید، اشک می‌ریخت و منم اون روز برای بهترین عموی دنیا گریه کردم.

 

 

46 - پارالمپیکی‌ها رکورد المپیکی‌ها را زدند - 1

  • hgo909
  • HGO909
  • sayulitasurfschool.com
  • HGO909
  • hgo909
  • Blog Tips Pola Scatter Mahjong Hitam
  • iblbet
  • iblbet
  • dom toto

    dom toto

    dom toto

    dom toto

    domtoto daftar

    domtoto daftar

    dom toto

    dom toto

    domtoto

    dom toto

  • HGO909
  • Link gacor
  • Bokep
  • Bokep
  • Bokep
  • Bokep
  • Bokep
  • Bokep
  • hgo909
  • Situs Slot Gacor
  • www.o-o.desa.id
  • hgo909
  • hgo909
  • Link Slot Gacor
  • https://jis.edu.hk/
  • pn-bau-bau.go.id/v2/berita/
  • Gacor777