اثر: فاطمه عبادی
تکه به تکه جسم تو را جمع کردم و میچینمت به روی عبا تا ببینمت
ترسم ز عمه بود بیاید، که آمده
حالا من عمه را ببرم، یا ببینمت؟
اثر: فرناز شمیمی
به دست خويش كندم قبر او را
كه اين قنداقه را مادر نبيند …
چقدر دست و پای تو سرده دلبندم … عموت برمیگرده دلبندم
اثر: فرناز شمیمی
از اون آدمهایی بود که وقتی بین حق و باطل قرار میگرفت، سکوت میکرد؛ به اصطلاح امروزیها وسطباز بود!
سم مرکب زتنت ساخته کندوی عسل
چون تو در دشت مشبک بدنی نیست که نیست
تنی که بی زره باشد بیفتد گر به روی خاک
هلال سم مرکبها به رویش ساده میافتد…
کاری که ابن زیاد کرد، یک عده از خواص را بین مردم فرستاد که مردم را بترسانند
بریدهای از کتاب انسان ۲۵۰ ساله
عبدالله ام حسین آبرویم.
جدا نمیشوم من از عمویم…
اگر کسانی برای حفظ جانشان، راه خدا را ترک کنند و آنجا که باید حق بگویند، نگویند، آن وقت حسینبنعلیها به مسلخ کربلا خواهند رفت.
بریدهای از کتاب انسان ۲۵۰ ساله